آیینی ۲
ای بلا گردان لب های تو اقیانوس ها
سرفرود آورده پیش چشم تو فانوس ها
بال پرواز من از امروز مدیون تو است
ای که از پرهای سرخت می چکد طاووس ها
ای سرافرازی که در دریای خون ماهی شدی
موج ها بردند جسمت ،سمت اختاپوس ها
هرکجا فریاد سرخی هست از رگ های توست
می طراود خون رگ های تو از ناقوس ها
تا که آواز لبانِ تشنه ات آتـــش گرفت
بعد از آن آواز،هردم زاده شد ققنوس ها
آرمان های تو در کهف است ، بیداری هنوز
می شکافت تیرِ نامت قلب دقیانوس ها
“رازِک “
آخرین شعر سپید