نیمه ای از وطنم آبی شد
سرخ شد،
به گِل نشست
غواص های خاکی!
آغوش بسته را باز کنید،
دریا می آید
سنگرها جان گرفتند و خاک ریزها
کودکان !
پدران شرمسار، همیشه شرمسار!
و دوباره تانک هااا
چقدر گریه کنم؟
خوزستان !
اقیانوسی خروشان
لرستان یا آبستان
گُلستان یا گِلستان
چادر پشتِ چادر
چقدر چادر!
چقدر کرمانشاه!
“آب را گِل نکنید،
در فرو دست انگار
کفتری می خورد آب”!
کودکی شاید عروسکش را جستجو می کند
مادری کودکش را
خدایا اقیانوس را آرام کن
شاید چادرها بخوابند!
“رازِک “
وقتی که سیل آمد
آخرین شعر سپید