شعر نو
برادرم
قربانی خدای اعتیاد شد!!!
شکسته در نگاه او نگاه من
و دست های تیشه ای که از هوس
به ریشه ی امید او روانه شد
آهای مرد ریشه کن
به ریش خود چرا نماز بسته ای؟
چقدر در نماز خود دل جوان خسته را ، شکسته ای؟
جوانِ پیرجسمِ من
چگونه سالخورده شد به دام تو؟
شراب سرخ خون او
چگونه سر به زیر شد به جام تو ؟
آهای مرد ریشه کن
به مسلخ خدای خود چقدر مَرد برده ای؟
چقدر زن به حکم او به سینه ات فشرده ای؟
خدای اعتیاد را چگونه سیر می کنی؟
جوان بیست ساله چطور پیر می کنی؟
به ریشه های تازه در سریر خاک، رحم کن
به کودکان و مادرانِ سینه چاک، رحم کن
به خانمان سوخته،
به چشم های دوخته به در
به عشق یک پدر.. به عشق مادری که
خورده خون دل برای یک پسر
به خواهرم برادرم به مردهای نازنین کشورم
آهای مرد ریشه کن… بمیر
“رازِک “
آخرین شعر سپید