غزل ۲۰
غزل به شوق من از سینه بر زبان افتاد
مثالِ برگِ درختی که در خزان افتاد
درونِ حوضِ مُنقَّش به دوره ی “قاجار ”
نگاهِ ماه به ماهی در آن زمان افتاد
کدام خیره سری آب را بهم زد و رفت ؟
که موجِ زلزله در اوجِ کهکشان افتاد؟
ستاره دانه ی دُرّیست در سیاهیِ شب
که از دهانِ خداوندِ مهربان افتاد
کدام دستِ پلیدی ستاره ها را چید؟
که بر زمین، “قَمر” از دستِ آسمان افتاد؟
حبابِ بغضِ من از غصه ها ترک برداشت
سکوتِ دردِ تو غش کرد و از دهان افتاد
رازِک
آخرین شعر سپید